تاریخ انتشار: دوشنبه, 23 ارديبهشت 1404
بازدید: 9
لینک کوتاه خبر: /ad3b

ترس تل‌آویو از دیپلماسی/ پشت پرده افزایش ادعاها علیه ایران چیست؟

ترس تل‌آویو از دیپلماسی/ پشت پرده افزایش ادعاها علیه ایران چیست؟

در میانه مذاکرات ایران و آمریکا و مسیر شکننده دیپلماسی، پشت پرده اوج‌گیری ادعاها تکراری علیه جمهوری اسلامی ایران را باید در ترس تل‌آویو گشت و یافت برای نخست‌وزیر اسرائیل مطلوب‌تر آن است که میان تهران و واشنگتن نه دیپلماسی که تنش و درگیری نظامی حرف اول را بزند.

 «کشف سایت هسته‌ای جدید» یا «مکان‌های اعلام نشده مخصوص غنی‌سازی» از سوی گروهک‌ها، ارائه اطلاعات آن به رژیم صهیونیستی و انتشار در رسانه‌های غربی، چرخه باطلی است که همیشه در دوره از گفت‌وگوها پیرامون برنامه هسته‌ای ایران می‌چرخد و برای مدتی رسانه‌ها و برخی مسئولان غربی را مشغول ساخته و پس از آن به دلیل بی‌اعتباری متوقف می‌شود. این بار هم گروهک تروریستی منافقین کارخانه تولید مواد شیمیایی در سمنان را به عنوان سایت هسته‌ای تولید «تریتیوم» اعلام و ادعاهای عجیب خود را در یکی از خبرگزاری‌های غربی منتشر کردند. ادعاهایی که خیلی زود بی‌اعتباری آن از سوی کارشناسان غربی حوزه اشاعه تسلیحات هسته‌ای اعلام و تکذیب شد.

ارسال سلاح به کشورهای مختلف، به ویژه روسیه و کشورهای همسایه هم دیگر سناریوهای تکراری در روند هر گفت‌وگوی ایران با آمریکا یا اروپاست و این بار هم رسانه‌های غربی در اقدامی قابل تأمل همان خط داستانی را در پیش گرفته و مدعی شدند که ایران در حال ارسال لانچر موشک به روسیه است. این ادعا ارسال پهپاد و موشک از سوی جمهور اسلامی ایران به روسیه از زمان آغاز جنگ این کشور با اوکراین، ادعای تکراری اما بی‌سندی است که هربار با ویترین تازه‌ای منتشر می‌شود و این بار نوبت رویترز بود که مدعی شود تهران به زودی لانچرهای موشک فتح ( بی ام ۱۲۰) را به مسکو تحویل خواهد داد.

پایان سناریو ارسال سلاح ایران به روسیه در رسانه‌های روسی به اینجا ختم نمی‌شود و فصل تازه این بازی روز جمعه و پس از رژه سالانه «روز پیروزی» در میدان سرخ مسکو، آغاز و رسانه‌های غربی مدعی شدند که یکی از پهپادهای ارتش روسیه مدل مونتاژی پهپاد ایرانی است. به فاصله اندکی شبکه تلویزیونی العربیه هم در گزارشی مدعی شد که جمهوری اسلامی ایران، محموله‌های اسلحه به عراق ارسال می‌کند. تجربه نشان داده است که تنوع ادعاهایی از این دست، با تداوم احتمالی مذاکرات ایران و آمریکا، قطعا بیشتر هم خواهد شد و باید در روزهای آینده شاهد اتهام‌زنی‌های بیشتری هم علیه جمهوری اسلامی ایران باشیم.

ترس تل‌آویو از دیپلماسی/ پشت پرده افزایش ادعاها علیه ایران چیست؟

پشت‌پرده ادعاها علیه ایران

روند دیپلماتیک آغاز شده میان ایران و آمریکا از ابتدای سال جاری شمسی، درحالی وارد چهارمین دور خود خواهد شد که ادعاهای اشاره شده در بالا همچنان در رسانه‌های غربی مورد بازخوانی قرار می‌گیرند. بازگشت منطق و دیپلماسی در روابط ایران و غرب، کابوس همزمان تندورها از رژیم اسرائیل تا نئوکان‌های آمریکایی‌ست و از این رو نابودی هر روند و چارچوب احتمالی در این زمینه اولویت نخست آن‌هاست.

«بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم اسرائیل در حالی یک ماه پیش در چنین روزهایی از خبر آغاز مذاکرات ایران و آمریکا غافلگیر شد که در کاخ سفید و در حال برگزاری نشست خبری با رئیس‌جمهور آمریکا بود. گرچه نتانیاهو تلاش کرد با مقایسه مضحک برنامه هسته‌ای ایران و لیبی کمی از اثر این شوک بکاهد اما واقعیت آن است که برای نخست‌وزیر اسرائیل مطلوب‌تر آن است که میان تهران و واشنگتن نه دیپلماسی که تنش و درگیری نظامی حرف اول را بزند.

اینکه در گفت‌وگوهای آتی ایران و آمریکا موضوع توان موشکی و نظامی ایران مطرح نیست و ایران غنی‌سازی را به عنوان خط قرمز خود اعلام کرده و با این خط پشت میز مذاکره نشسته، اینکه ممکن است ادامه گفت‌وگوها به رفع تحریم‌های ایران منجر شود و در نهایت پرونده هسته‌ای ایران به روند عادی بررسی بازگردد؛ نشانه‌های همان کابوس اشاره شده برای اسرائیل است و تداوم این روند نهایتا منجر به بی‌اثر شدن توطئه‌های ایران‌هراسانه‌ی تل‌آویو خواهد شد و طبیعی است که برای ایستادن در برابر این روند رژیم صهوینستی به تقلا افتد. تل‌آویو پیش از این و در بازه مذاکراتی سال ۲۰۱۵ هم در مسیر پایان دادن به آن گفت‌وگوها از هیچ کوششی دریغ نکرد و با خروج آمریکا از توافق برجام، جشن گرفت. از این رو در دوره جدید هم تلاش‌های خود را برای از بین بردن دیپلماسی به کار خواهد بست اما نحوه اجرای توطئه تل‌آویو و جزئیات تلاش‌های نتانیاهو طی دو دهه گذشته تکراری و در همان چرخه مورد اشاره است، چرخه‌ای که از فرط تکرار تقریبا برای همه تحلیلگران، قابل پیش‌بینی است.

گرچه مهم‌ترین و اصلی‌ترین مخالف مسیر مذاکراتی ایران و آمریکا، رژیم صهیونیستی است اما «بازیگران خرابکار» یا به زبان دیپلمات‌ها (Spoilers) در چند دسته قابل بررسی هستند:

الف) نئوکان‌ها و تندروهای آمریکا که حتی «استیو ویتکاف» مسئول مذاکراتی آمریکا هم از نقش‌آفرینی مخرب آن‌ها را تایید کرده، بخشی از فشارهای داخلی آمریکاست که علیه مسیر دیپلماسی وجود دارد.

ب) چهره‌های تندروی دولت اول ترامپ (پامپئو، برایان هوک، نیکی هلی و جان بولتون) هم برای اثبات درستی دیدگاه خود درباره ایران نیازمند نابودی مسیر دیپلماسی و مقصرنمایی توامان ترامپ و ایران هستند.

ج) برخی از دموکرات‌ها که بی‌اعتباری جمهوری‌خواهی چون ترامپ را به هر چیزی ترجیح می‌دهند.

د)تروییکای اروپایی که با بهانه اسنپ‌بک و با ادعای نادیده گرفته شدن در مسیر مذاکرات سنگ‌اندازی می‌کنند.

هوشیاری طرف‌های دیپلماسی

شکست مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا، هدف اصلی رژیم اسرائیل و تمام مخالفان ایران از گروهک‌های تروریستی تا فرقه‌های سیاسی است و این میان آنچه می‌تواند گفت‌وگوی ایران و آمریکا و یا هر پروسه دیپلماتیک دیگر را از خطر بن‌بست نجات دهد؛ هوشیاری دو طرف مذاکراتی از یک سو و طرف‌های اثرگذار بر این روند از سوی دیگر است.

تهران به واسطه تجربه‌های گذشته، تا حدود زیادی از نقشه‌های تل‌آویو برای بن‌بست‌ آفرینی در مذاکرات آگاه است و در این روند با حداکثر هوشیاری حضور دارد. شرایط برای آمریکا اما به این شفافی نیست. دولتمردان کاخ سفید در حالی باید پشت میز مذاکره بنشینند که فشار به آن‌ها برای حفظ موجودیت و منافع رژیم اسرائیل بسیار بیشتر از حراست از منافع آمریکاست. شرایط زمانی برای آن‌ها دشوار می‌شود که اسرائیل برای نابودی مسیر دیپلماتیک طراحی شده از سوی آمریکا تلاش می‌کند و آمریکا مجبور به انکار آن (دستکم در ظاهر) است.

ترس تل‌آویو از دیپلماسی/ پشت پرده افزایش ادعاها علیه ایران چیست؟

در چنین وضعیتی ایستادن دربرابر زیاده‌خواهی‌ها و ادعاهای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری نیازمند قاطعیت و هوشیاری کاخ سفید است. آمریکا باید در برهه‌ای میان منافع خود و جهان و منطقه از یک سو و جنگ‌طلبی‌های اسرائیل از سوی دیگر دست به انتخاب زند و چه زمانی بهتر از الان که به تصریح «توماس فریدمن» تحلیلگر ارشد آمریکایی «اسرائیل دیگر دوستی و اتحاد سابق را با آمریکا ندارد و تلاشی هم برای به بازگشت به دوران دوستی عمیق نمی‌کند.»

فریدمن در یادداشت خود در ستون نیویورک‌تایمز به یکی از مهمترین ترس‌های نتانیاهو اشاره کرده و نوشته است: «نتانیاهو تصور می‌کرد که می‌تواند رئیس‌جمهوری آمریکا را مطیع خود سازد در صورتیکه مذاکرات مستقل دولت ترامپ با حماس، ایران و حوثی‌ها به او نشان داد که وی طرفی از ترامپ نخواهد بست و او دلسوز تل‌آویو نخواهد بود. واضح است که چنین امری نتانیاهو را دچار وحشت کرده است».

به نظر می‌رسد مجموع تصمیم‌گیران در کاخ سفید هم درباره آسیب‌های کنشگری خودخواهانه تل‌آویو بر ثبات منطقه و منافع آمریکا آگاه هستند و شاید دلیل فرودنیامدن هواپیمای دونالد ترامپ در فرودگاه بن گوریون همین آگاهی است.

زیاده‌خواهی‌ها و تقلاهای رژیم اسرائیل برای برهم زدن مسیر دیپلماسی در کنار دیگر گروه‌ها گرچه از سوی ایران و آمریکا باید با دقت مورد رصد و تحلیل قرار گیرد اما این بازی خطرناک با ثبات جهانی درپی تهدید دیپلماسی، فقط به ضرر واشنگتن و تهران تمام نخواهد شد بلکه همه جهان و منطقه درپی آن آسیب خواهند دید.

در صورت بن‌بست در مسیر دیپلماسی اروپا و آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای و نیز کشورهای منطقه قربانی تشدید تنش‌ها خواهند بود و از این رو آن‌ها هم در روند و رویکرد خود باید هوشیارانه‌تر از همیشه قدم بردارند.

مخاطب اصلی ادعاهای هسته‌ای گروه‌ها و رژیم‌های تندرو علیه ایران، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و مخاطب ادعاهای ارسال سلاح به روسیه هم کشورهای اروپایی و هوشمندی آن‌ها در این مقطع بسیاری ضروری است. آژانس اتمی به استناد سال‌ها همکاری شفاف و فشرده با ایران باید رویکرد فنی و حقوقی در پیش گرفته و اجازه اثرگذاری به سناریوهای کهنه مخالفان دیپلماسی را ندهد.

تروییکای اروپا هم با انتخاب دیپلماسی و بازگشت به میز مذاکرات از یک سو و برعهده گرفتن نقش مستقل از سوی دیگر، رفع نگرانی‌های ادعایی و دغدغه‌های خود با تهران را از این مسیر پیگیری کنند.

نوشتن دیدگاه

آخرین اخبار